نکاتی در خصوص تأمین دلیل

تأمین دلیل یکی از رایج ترین قرارهایی که در مراجع حقوقی صادر می شود. تا با استفاده از آن مانع از بین رفتن دلایل اثبات دعوا شد. شاید برای شما هم پیش آمده باشد که به شورای حل اختلاف یا دادگاه عمومی مراجعه کرده باشید. و نگران از دست رفتن و اوضاع و احوالی باشید که می خواهید با استفاده از آن ها ادعای خود را اثبات کنید و از حق خود دفاع کنید .

قانون گذار در این شرایط با وضع قوانین تأمین دلیل سعی نموده است. حداکثر تلاش خود را برای جلوگیری از امحا ادله اثبات دعوا به کار گیرد .

  • حال سوال این است که تأمین دلیل چیست؟ و تفاوت آن با تأمیـن خواسته در چه مورادی است؟
  • انواع تأمین دلیل کدامند و اعتبار تأمین دلیل و مرجع صالح برای رسیدگی به درخواست تأمیـن دلـیل و نحوه ثبت و استفاده از مزایای آن چگونه است؟

تأمین دلیل چیست و چه تفاوتی با تأمین خواسته دارد؟

در قانون آیین دادرسی مدنی آمده است که اگر فردی دارای حقی باشد و احتمال دهد؛ در آینده برای رسیدن به حق خود نتواند از دلایل و مدارک موجود بهره‌مند شود،‌ می‌ تواند از دادگاه درخواست تأمیـن دلیـل کند . زمانیکه یک شخص به دادگاه مراجعه می کند تا علیه فرد دیگری شکایت نماید یا درخواست حقوقی داشته باشد باید ادله ای را جهت اثبات حق خود ابراز کند. در واقع اگر در زمان تشکیل پرونده هیچ مدرکی دال بر اثبات حقانیت ادعای خود نداشته باشد نمی تواند کاری از پیش ببرد .

تأمین دلیل

حقی که برای او در جریان یک دعوا و برنده شدن آن در نتیجه دادرسی ایجاد می شود فرد را به سمت ارائه دادخواست تأمین دلیل سوق می دهد. زمان ارائه دادخواست تأمین دلیل می‌ تواند قبل از اقامه دعوی و یا در حین رسیدگی باشد . تقاضای تأمین دلیل از سوی ذی ‌نفع به شکل یک دادخواست نوشته می ‌شود .

همانطور که مشخص است تأمین دلیل به معنای حفظ دلایل است. اما تأمین خواسته کیفری به معنای حفظ حقی است که احتمالاً در نتیجه اثبات دعوا برای خواهان به وجود می آید. به عنوان مثال خواهان احتمال می دهد که خوانده پیش از صدور حکم قطعی ممکن است اموال خود را به دیگری انتقال دهد تا از پرداخت دین خود به خواهان خودداری نماید بنابراین درخواست تأمین خواسته می دهد تا از انتقال مال به وسیله خوانده جلوگیری کند ؛ لازم به ذکر است تمامی نکات و شرایط تأمین خواسته در مقاله دیگری به تفصیل توضیح داده شده است. که شما جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانید به مطالعه آن مقاله بپردازید .

انواع تأمـین دلیـل

تأمین دلیل دو حالت دارد که این دو حالت را می توان در قالب دو مثال متداول که در جامعه رخ می دهد بیان نمود . تصور نمایید راننده آژانس هستید و با خودرو شخص دیگری تصادف کرده اید و ایشان مقصر حادثه بوده است . خودرو هم در پارکینگ است و نمی توانید از آن استفاده کنید اما ادله موجود ، مقصر بودن شخص مقابل را اثبات می کند . حال اگر بخواهید منتظر جلسه دادرسی بمانید و تا صدور حکم قطعی خودرو خود را تعمیر نکنید قطعاً خسارت زیادی به شما تحمیل خواهد شد بنابراین شما می توانید با تأمین دلیل و بر اساس نظر کارشناس دادگستری وضعیت خودرو خود را تعیین نموده و پس از آن اقدام به تعمیر خودرو نمایید و با این اقدام به فعالیت شغلی خود برگردید و دیگر نیازی نیست تا صدور حکم قطعی یا حتی صدور حکم بدوی منتظر بمانید

در مثال دوم اوضاع قدری پیچیده تر است. تصور کنید شخصی که می خواهد به نفع شما شهادت دهد قرار است از کشور خارج شود . در واقع تنها شاهد ماجراست و اگر از کشور خارج شود برای شما بسیار گران تمام می شود . در این شرایط نیز می توانید درخواست تأمین دلیل بدهید. اما اگر از فردی طلب دارید و احتمال دارد تا قبل از شروع جلسه دادرسی و صدور حکم در این خصوص ، اموال خود را به دیگران انتقال دهد. یا آن ها را از بین ببرد. در حالی که طبق قوانین مربوط به طلب و پرداخت آن ، بخشی از مال شخص باید در اختیار شما قرار بگیرد باید درخواست تأمین خواسته بدهید .

اعتبار تأمین دلیل

اعتبار تأمین دلیل صرفاً به معنای صورت برداری یا حفظ مدارک و اوضاع واحوالی است که اثبات کننده حق خواهان می باشد و به غیر از آن اعتبار دیگری ندارد . بنابراین اگر مرجع صالح رسیدگی به دعوا با درخواست تأمین دلیل هم موافقت کرد هرگز به معنای پیروزی خواهان در یک دعوی نخواهد بود. حتی اگر در دادرسی مورد نظر شکست بخورد و در نتیجه تأمین دلیل خساراتی به خوانده وارد شده باشد؛ در صورت درخواست خوانده باید از عهده خسارات وارده بر آید .

مرجع صالح

طبق قانون آیین دادرسی مدنی مرجع صالح تأمیـن دلیـل، شورای حل اختلاف محلی است. اگر شورای حل اختلاف در منطقه شما تأسیس نشده است می توانید به دادگاه حقوقی مراجعه کنید . منظور از شورای حل اختلاف محلی ، شورایی است که ادله و مدارک اثبات کننده ادعا در آن جا قرار دارند . اگر تأمیـن دلیـل در خصوص ملک غیرمنقول است شورای حل اختلاف محل وقوع مال غیرمنقول صلاحیت رسیدگی دارد. و در سایر موارد باید به شورای حل اختلاف محل اقامت خوانده مراجعه کرد .

مراحل درخواست تأمین دلیل

ارائه دادخواست تأمیـن دلیـل نیز همانند طرح دادخواست در سایر دعاویست. بدین صورت که با مراجعه به دفاتر خدمات قضایی در سراسر کشور اقدام به ثبت دادخواست تأمین دلیل می نمایید .

صلاحیت رسیدگی دادگاه انقلاب

باتوجه به اینکه دادگاه انقلاب یک دادگاه اختصاصی است و به صورت خاص به برخی از دعاوی کیفری رسیدگی می کند این سوال مطرح می شود که صلاحیت رسیدگی دادگاه انقلاب به چه صورت است؟

منظور ما از صلاحیت رسیدگی دادگـاه انقـلاب این است که چه جرائمی را می توان در این دادگاه مورد رسیدگی قرار داد؟

عموم مردم جامعه ما با این موضوع آشنایی ندارند به همین علت تصمیم گرفته ایم تا در این مقاله به ذکر جزییات حاکم بر این مسئله و ذکر عناوین مجرمانه ای بپردازیم که به صورت اختصاصی در دادگاه انقلاب مورد رسیدگی واقع می شوند. در ادامه با وکیل شاه مرادی همراه باشید…

صلاحیت رسیدگی دادگاه انقلاب

دادگاه انقلاب

دستور تشکیل این دادگاه درست چند روز بعد از پیروزی انقلاب و با هدف رسیدگی به اقدامات مجرمانه ای که در راستای براندازی نظام بود توسط امام خمینی صادر گردید. به همین علت از نام “انقلاب” نیز برای معرفی آن استفاده شد چرا که بیشتر صلاحیت رسیدگی به جرائم مرتبط با امنیت ملی را بر عهده دارد به همین علت اصولاً کسانی که توسط دادگاه انقلاب محاکمه می شوند مجازات های سخت و در بسیاری از موارد نیز با حکم اعدام یا حبس ابد مواجه می شوند.

دادگاه انقلاب به تعداد لازم شعبه دادگاه ، قاضی تحقیق، دفتر دادگـاه، واحد ابلاغ و اجراء احکام و در صورت لزوم یک واحد ارشاد و ‌معاضدت قضایی نیز خواهد داشت و در صورت تعدد شعب نیز دارای یک دفتر کل نیز خواهد بود. هر کدام از مراکز استان ها باید دارای یکی از شعبات دادگـاه انقـلاب باشند. اما اگر شورای عالی قضایی لازم بداند در برخی از شهرستان ها نیز مبادرت به تشکیل دادگـاه انقـلاب خواهد نمود.

صلاحیت دادگاه انقلاب

صلاحیت رسیدگی در دادگاه انقلاب در خصوص ارتکاب جرائم ذیل و رسیدگی به پرونده های است که حداقل یکی از این جرائم را در برگرفته باشند:

  • افساد فی الارض، محاربه، اقدامات مجرمانه علیه علیه امنیت داخلی و خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران
  • توهین به مقام معظم رهبری و بنیان گذار نظام جمهوری اسلامی ایران
  • مقابله با نظام در اشکال مختلف اعم از توطئه علیه نظام، اقدام مسلحانه، ترور و تخریب مؤسسات
  • جاسوسی علیه نظام جمهوری اسلامی در جهت منافع اجانب
  • دعاوی مرتبط با مواد مخدر و قاچاق
  • دعاوی مرتبط با اصل ۴۹ قانون اساسی

همانطور که مشاهده می کنید دعاوی مطرح شده در دادگـاه انقـلاب یک وجه مشترک دارند. و آن هم این است که وضعیت سیاسی و اقتصادی نظام جمهوری اسلامی ایران را مورد تهدید قرار داده اند.

نکاتی که باید در خصوص صلاحـیت رسیـدگی دادگـاه انقـلاب بدانید!!

  • ممکن است با تصریح قوانین دیگر در سایر زمینه ها، رسیدگی به جرایم دیگری در صلاحیت این دادگاه قرار بگیرند. همانند رسیدگی به جرایم مربوط به قانون تأمین مالی تروریسم که در صلاحیت دادگاه انقلاب است.
  • با توجه به حساسیت استعمال مواد مخدر و روانگردان و آسیب های شخصی، خانوادگی و اجتماعی بسیار زیادی که به دنبال دارد. کلیه‌ جرایم مربوط به آنها اعم از حمل، نگهداری، ساخت و قاچاق آنها مشمول صلاحیت خاص این دادگاه است.
  • با توجه به اثرات مخربی که قاچاق اسلحه و مهمات و موادی چون اسپری اشک آور و شوکرهای برقی به دنبال دارند. قاچاق این نوع از اقلام نیز تحت عنوان اقلام و مواد تحت کنترل در صلاحیت دادگاه انقلاب است.
  • نکته بسیار مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که رسیدگی به جرم قاچاق انسان مشمول صلاحیت ویژه دادگاه انقلاب نیست.
  • به جرائم موضوع قانون مربوط به مقررات امور پزشکی و دارویی. (و همچنین قاچاق مواد مخدر که در بندهای قبل به آن اشاره گردید) در دادگاه انقلاب اسلامی رسیدگی می شود.
  • رسیدگی به جرائم قاچاق کالا و ارز سازمان یافته و حرفه ‏ای، قاچاق کالاهای ممنوع و همچنین قاچاق کالا و ارز مستلزم حبس یا انفصال از خدمات دولتی در صلاحیت دادسرا و دادگاه انقلاب می باشد.
  • رسیدگی به جرایم موضوع قانون نحوه مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیت غیر مجاز دارند نیز در صلاحیت دادگـاه های انقـلاب است.
  • برای تشخیص جرائم و اقداماتی که امنیت داخلی را مورد تهدید قرار می دهند. و تمیز آن ها از سایر اقدامات مشابه و افعال کیفری به فصل یک الی پنج قانون مجازات اسلامی مراجعه کنید.
  • همچنین منظور از توطئه علیه نظام، هرگونه اجتماع و تبانی با هدف تخریب نظام جمهوری اسلامی ایران است.

شرایط صدور تأمین خواسته و مطالبه خسارت ناشی از اجرای تأمین خواسته

شرایط صدور تأمین خواسته و مطالبه خسارت ناشی از اجرای تأمین خواسته : تأمین خواسته یکی از قرارهای رایج در دعاوی حقوقی است که جنبه مالی دارند. و قرار است در نتیجه صدور حکم دادگاه یکی از طرفین محکوم به پرداخت دین شود. یا اینکه بی حقی خواهان در خصوص مطالبه دین و طلب به اثبات برسد. حال سوال این است که قرار تامین خواسته در این دعاوی چگونه و در چه زمانی صادر می شود. و اینکه مطالبه خسارت اجرای تامین خواسته به چه صورت است؟

با وکیل شاه مرادی همراه باشید تا به بررسی این موضوع از مجموعه قرارهای آیین دادرسی مدنی بپردازیم.

تأمین خواسته چیست و چه زمانی صادر می شود؟

تصور کنید در دادگاه علیه شخص دیگری دادخواست مطالبه طلب را به جریان انداخته اید. این طلب ممکن است یک دین عادی باشد یا مستند به اسناد تجاری از جمله چک، سفته و برات! شما به عنوان خواهان و برای حفظ حقوق احتمالی خود می توانید از دادگاه درخواست نمایید تا قرار تامین خواسته را صادر نماید و مالی از اموال خوانده توقیف شود تا در صورت صدور حکم به نفع خواهان امکان مطالبه طلب از طریق همان مال یا از محل فروش آن مال وجود داشته باشد.

شرایط صدور تأمین خواسته

قرار تامین خواسته زمانی صادر می شود که خواهان آن را از دادگاه درخواست نموده باشد. به همین دلیل دادگاه نمی تواند به صورت مستقل در خصوص آن مبادرت به صدور قرار نماید. درخواست تامین خواسته می تواند قبل از اقامه دعوی، همزمان با اقامه دعوی و در جریان دادرسی باشد. قرار تامین خواسته از تضییع حقوق احتمالی خواهان تا زمان صدور حکم قطعی جلوگیری می کند.

شرایط درخواست صدور قرار تامین خواسته

  • دعوا مطروحه باید مستند به سند رسمی باشد. از جمله سند ازدواج، چک، سفته و سایر اسناد رسمی
  • خواسته در معرض تضییع یا تفریط باشد و توقیف بتواند از تضییع یا تفریط آن جلوگیری کند.
  • در مواردی از قبیل اوراق تجاری واخواست‌ شده نیز دادگاه مكلف به قبول درخواست تأمین باشد . به طور مثال چک.
  • خواهان باید خساراتی را كه ممكن است در نتیجه طرح دعوی به طرف مقابل ( خوانده) وارد آید، نقداً به صندوق دادگستری بپردازد. که معمولاً به میزان 15 الی 20 درصد موضوع خواسته است.( لازم به ذکر تعیین این مبلغ با دادگاه است)

مطالبه خسارت ناشی از اجرای تامین خواسته

برای مطالبه خسارت می توان چندین وضعیت مختلف را مورد بررسی قرار داد. اینکه خسارت وارده به خواهان یا خوانده از طریق تامین خواسته و مبلغی که به حساب دادگستری واریز شده است پرداخت می شود هیچ شکی نیست. اما باید وضعیت های مختلف در زمان صدور حکم و حتی عدم اقامه دعوی را مورد بررسی قرار داد. این موارد به شرح ذیل هستند.

حالت اول

مربوط به مطالبه خسارت اجرای تامین خواسته در صورت محکومیت خوانده است. در واقع اگر خواهان پس از صدور قرار تأمین خواسته آن را اجراء نماید و خوانده در دعوا به موجب حکم قطعی دادگاه محکوم شود. خسارات ناشی از اجرای قرار تأمین خواسته از سوی خوانده قابل مطالبه نخواهد بود و به درخواست خواهان، وجه سپرده شده بابت تأمین خواسته به وی مسترد می گردد.

حالت دوم

مربوط به مطالبه خسارت اجرای تامین خواسته در صورت بی حقی خواهان است. اگر خواهان در نتیجه حکم دادگاه به بی حقی محکوم شود. در صورت ایجاد خسارت به خوانده در نتیجه طرح دعوی و اجرای دستور موقت باید خسارات مورد نظر را پرداخت کند. خسارت وارده به خوانده نیز از محل وجه نقدی که به صندوق دادگستری واریز شده است پرداخت می گردد.

حالت سوم

هم مربوط به زمانی است که تامین خواسته اخذ شده است اما دعوی در موعد قانونی مطرح نشده است. در این حالت اگر قرار تأمین خواسته اجراء شده باشد. اما به علت عدم طرح دعوای اصلی حقی برای خواهان به اثبات نرسیده است. در صورت ورود خسارت به خوانده باید خسارت وارد شده از محل خسارت احتمالی که توسط خواهان به صندوق دادگستری واریز شده است، جبران شود.

نکته:

شرط اصلی دریافت خسارت از محل تامین خواسته، ورود خسارت، اثبات آن، وجود رابطه سببیت میان موضوع و خسارت وارده و درخواست مطالبه خسارت اجرای تامین خواسته توسط خواهان یا خوانده است.

دستور موقت دادگاه خانواده

دستور موقت دادگاه خانواده : یکی از مسائل حقوقی که در دادگاه خانواده با آن مواجه می شویم دستور موقت است. مقوله دستور موقت در دادگاه خانواده با مقوله دستور موقت در سایر مراجع حقوقی متفاوت است. مصلحت بچه هایی که حاصل یک ازدواج صحیح هستند و در دوره صغر قرار دارند. (پسرانی که به سن 15 سال تمام و دخترانی که به سن 9 سال تمام نرسیده اند) ایجاب می کند. تا دستـور موقـت در دادگـاه خانـواده دارای شرایط خاص و متفاوتی از سایر دادگاه ها باشد. این مقوله را در ادامه تشریح می کنیم.

دستور موقت دادگاه خانواده

دستور موقت در دادگاه خانواده به چه صورت است؟

زمانیکه روابط زوجین به هر دلیلی بسیار بحرانی شده باشد و این مسئله زندگی اطفال و فرزندان حاصل از آن ازدواج را تحت تاثیر قرار دهد دادگاه خانواده سعی می کند. تا از طریق صدور دسـتور مـوقت، شرایط زندگی را برای فرزندان تسهیل نماید. البته دستور موقت صرفاً در خصوص حضانت فرزندان صادر نمی گردد بلکه در بسیاری از موارد شامل مسائل مالی همانند نفقه زن یا ملاقات با فرزند بعد از طلاق نیز می گردد.

طبق قانون آیین دادرسی مدنی، موضوع دستـور موقـت ممکن است توقیف مال، انجام عمل یا منع از انجام عمل باشد. اما مسائلی که بعد از طلاق و در خصوص نگهداری از فرزندان مطرح می شوند بیش از آنکه بعد مالی داشته باشند. بعد خانوادگی و مصلحت اجتماعی دارند. به همین دلیل دادگاه خانواده امکان صدور دستور موقت بدون نیاز به دادرسی و اخذ نوبت را در نظر گرفته است.

موضوع دستـور موقـت در دادگـاه خـانواده

هرچند دسـتـور موقـت در دادگـاه خـانـواده بیش از هر چیز دیگر در خصوص ملاقات فرزند توسط یکی از والدین صادر می گردد. اما به هیچ وجه حصری نیست و می تواند شامل هر مسئله ای باشد. که در چهارچوب خانواده رخ می دهد و زندگی طرفین و بخصوص فرزندان را تحت تاثیر قرار می دهد. مهمترین مواردی که منجر به صدور دسـتـور موقـت در دادگـاه خـانـواده می شود عبارتند از:

  • حضانت و نگهداری از اطفال
  • نفقه
  • جلوگیری از ملاقات با فرزند

دستور موقت در دادگاه خانواده خسارت احتمالی نمی خواهد

یکی از مهمترین وجوه تمایز میان دسـتور مـوقـت در دادگـاه خانواده با سایر دعاوی حقوقی این است که صدور آن در دادگاه خانواده نیاز به تأمین اعتبار یا همان خسارت احتمالی ندارد. این امر ناشی از تأمین مصلحت کودک و حمایت از نهاد خانواده می باشد. این درحالیست که در سایر دستورات موقت که طبق آیین دادرسی مدنی و سایر قوانین مدون صادر می شوند. نیاز به اخذ تأمین است و تا زمانی که تأمین مالی اخذ نشده باشد دستور موقت نیز اجرا نمی گردد.

دستـور مـوقـت مقید به زمان است و دائمی نیست

دستور موقت همانطور که از نامش پیداست به معنای یک حکم قطعی و دائمی نیست بنابراین اگر تا زمانی قبل از شش ماه از صدور دستور موقت، تصمیم خاصی در زمینه مورد نظر اخذ نگردد از دستور موقت نیز رفع اثر می گردد. تنها راهی که بتوان از مزایای دستور موقت بهره مند شد. این است که مرجع قضایی باز هم مبادرت به صدور دسـتور موقـت نماید. دستور موقت در دادگاه خانواده نیازی به تأیید رییس حوزه قضایی ندارد و باید فوراً اجرا گردد. البته این را هم اضافه کنیم که مقام قضایی هیچ اجباری به پذیرش درخواست افراد مبنی بر صدور دستـور موقـت ندارد. و در این زمینه می تواند کاملا اختیاری عمل نماید.

نکاتی که باید در خصوص دستور موقت در دادگاه خانواده بدانید

  • همانند دستور موقت در آیین دادرسی مدنی، دستور موقت در دعاوی خانوادگی، نیز مستلزم درخواست خواهان است و دادگـاه نمی‌تواند راساً آن را صادر کند.
  • دادگاه صالح برای صدور دستور موقت، دادگاه خانواده‌ای است که صلاحیت رسیدگی به اصل دعوا را دارد.
  • دادگـاه در مقابل درخواست دسـتور مـوقت، تکلیفی به قبول این امر ندارد و صدور دسـتـور موقـت منوط به احراز فوریت امر توسط دادگـاه است.
  • مهلت شش ماهه ای که برای اعتبار دستور موقت بیان گردید صرفاً ناظر به موردی است که دادگاه خانواده نتواند راجع به اصل دعاوی خانـوادگی که در همان دادگـاه در جریان است اتخاذ تصمیم کند و در سایر موارد همانند مرتفع شدن جهتی که موجب دستـور موقـت است .یا استرداد دادخواست یا استرداد دعوا یا انصراف کلی از دعوا یا اقامه نکردن اصل دعوا شده است از آنجا که در این موارد قانون حمایت از خانواده قواعد خاصی را بیان نکرده است. بنابراین همان قواعد مقرر در قانون آیین دادرسی مدنی در خصوص دستور موقت در دادگاه‌ های خانواده نیز الزامی است.
  • در این زمینه بهتر است حتما با یک مشاور حقوقی یا وکیل حرفه ای مشورت کنید.

مسئولیت مدنی قضات در نظام قضایی ایران

توضیح و تفصیل مسئولیت مدنی قضات در نظام قضایی ایران : آنچه در قضاوت حائز اهمیت است احقاق حق ، اجرای عدالت و در نهایت رفع خصومت می باشد. در مواردی کمبود یا نقص احتمالی مدارک و تحقیقات مقدماتی منجر به وقوع خطاء در صدور حکم توسط قضات می گردد ، که ممکن است در اثر آن خسارات مادی و معنوی غیر قابل جبرانی به وجود آید.

از طرفی، ضرورتهای شغل مهم و پر خطر قضاء ، اقتضاء می‌کند تا قواعد عمومی مسئولیت مدنی بر اعمال قضات حاکم نباشد. و از طرفی مصونیت مطلق قاضی را هم نمی توان مجاز دانست. زیرا گاهی منجر به اهمال در وظیفه می‌گردد. قانونگذار ایران در این راستا نظام خاصی را تقریر نموده تا عهده‌ دار حمایت از قاضی در برابر اصحاب دعوی شود. و در مقابل، مسئولیت مدنی قاضی را نیز مقرر دارد. ارکان مسئولیت قاضی عبارتند از :

  1. اثبات تقصیر قاضی
  2. رابطه سببیت میان ضرر و تقصیر
  3. داشتن سمت قضایی .

در این مقاله اختصاراً به رکن اساسی مسئولیت که همان تقصیر است ، پرداخته می شود. با وب سایت وکیل شاه مرادی همراه باشید .

مسئولیت مدنی قضات در نظام قضایی ایران

مسئولیت ناشی از تقصیر قاضی

منظور از تقصیر در اصل ۱۷۱ قانون اساسی ، تقصیر به معنای خطایی است که قاضی در انجام وظیفه خود در رسیدگی به پرونده و صدور حکم مرتکب می‌شود. در فرض وقوع چنین تقصیری قاضی شخصاً مسئول بوده و ملزم به جبران خسارات متضرر می‌گردد. قاضی در صورتی مسئولیت شخصی پیدا می‌کند. که مرتکب تقصیر عمدی یا تقصیر سنگین و تدلیس و تقلب شود یا رشوه بگیرد. در فقه اسلام نیز در مواردی که قاضی مرتکب خطاء شود مسئول نمی‌باشد. ولی چنانچه مرتکب تقصیر عمدی یا خطای سنگین شود او را مسئول می‌دانند.

رویه قضایی در اثبات تقصیر قاضی

رویه قضایی در اثبات تقصیر قاضی بسیار سخت گیر است. و آن را موکول به اظهارنظر دادگاه انتظامی می‌کند و از بسیاری از خطاهای سبک که در دادرسی‌ها احتراز ناپذیر است اغماض نموده. حتی در صورتی که موجب ضرر شاکی شده باشد ،آنها را در شمار اشتباه قاضی دانسته و دولت را مسئول جبران خسارت می‌داند. نه قاضی را (قسمت دوم اصل ۱۷۱ ) ، ولی در مواردی که تدلیس یا تقلب و سو‌نیتی در عمل قاضی وجود داشته باشد. یا به قوانین و رویه قضایی بی‌اعتنایی نماید ، قاضی را شخصاً  مسئول جبران خسارت زیان دیده می‌دانند.

مصونیت قاضی از مسئولیت ناشی از خطاء

در رابطه با مسئولیت مدنی قضات در نظام قضایی ایران باید بیان داشت. با توجه به اهمیت شغل قضا و به منظور حفظ استقلال دستگاه قضایی و امنیت قضات و فراغ خاطر آنها در برابر ارباب قدرت و به منظور اینکه قاضی با فراغ خاطر و به دور از هرگونه ترس از تغییر شغل یا جابه‌جایی یا تزلزل مقام و مرتبت به اجرای عدالت و احقاق حقوق مردم بپردازد. نباید قاضی را در برابر هرگونه اشتباهی مسئول و قابل تعقیب بدانیم. زیرا اگر دادرس را مسئول تمام اشتباهاتی که در جریان دادرسی پیش می‌آید بدانیم. دیگر کسی این کار پر خطر را انتخاب نمی‌کند. بنابراین در نظام‌های حقوقی مختلف مصونیت قاضی به عنوان یک اصل پذیرفته شده است.

شرایط و نحوه مطالبه خسارت قراردادی

نحوه مطالبه خسارت قراردادی به چه شکل است؟ هرگاه در نتیجه عدم اجرای تعهد قراردادی خسارتی به متعهد له وارد شده باشد. وی می تواند به دادگاه مراجعه و جبران خسارت خویش را مطالبه نماید. برای اینکه متعهد له بتواند مطالبه جبران خسارت نماید ، شرایطی در قانون به شرح ذیل مقرر گردیده است :

  1. انقضای موعد
  2. تحقق ضرر
  3. عدم اجرای تعهد ناشی از علت خارجی نباشد.
  4. جبران خسارت طبق قرارداد یا عرف یا قانون لازم باشد.

به عبارت دیگر هنگامی قاضی رسیدگی کننده می تواند حکم به جبران خسارت ناشی از نقض قرارداد بدهد. که ارکان سه گانه مسئولیت مدنی قراردادی تحقق یافته باشد. این ارکان عبارتند از :

  1. نقض تعهد و به تعبیر دیگر تقصیر قراردادی
  2. ضرر که ممکن است به صورت تلف مال یا فوت منفعت باشد
  3. رابطه سببیت بین ضرر و نقض تعهد بدین معنی که ضرر عرفاً ناشی از نقض تعهد باشد. به عبارتی دیگر ، استناد عرفی ضرر به تخلف از اجرای تعهد محرز باشد .

مطالبه خسارت قراردادی

اثبات این شرایط ، امری است تخصصی که نیاز به دانش حقوقی بالایی دارد ، لذا پیشنهاد می گردد. در این خصوص از وکالت و همراهی وکیل دریافت خسارت قراردادی بهره مند گردید .

اصل فوری بودن ایفای تعهد

متعهد له هنگامی حق مطالبه خسارت ناشی از عدم اجرای تعهد را خواهد داشت. که موعد مقرر برای اجرای تعهد سپری شده باشد ، در این خصوص اصل بر فوری بودن ایفای تعهد است ، مگر اینکه :

  1. طرفین موعد معینی جهت اجرای تعهد مقرر کرده باشند
  2. یا آنکه طبع کار بر حسب عرف اقتضاء نماید که متعهد مهلتی جهت ایفای تعهد داشته باشد ،

بنابراین می توان گفت متعهد اصولاً باید تعهد را فوراً اجرا کند در غیر این صورت مسئول جبران خسارت وارده خواهد بود. این اصل از ماده ۳۴۴ و بند ۳ از ماده ۴۹۴ قانون مدنی نیز قابل استنباط است .

متضرر شدن متعهد له

در مطالبه خسارت قراردادی ، متعهدله زمانی می تواند ادعای خسارت نماید که اثبات نماید در نتیجه عدم اجرای تعهد یا تأخیر در آن متحمل ضرری شده است. بنابراین چنانچه وی از عدم اجرای تعهد یا تأخیر در اجرا به هیچ وجه متضرر نگردیده باشد ، حق مطالبه خسارت نخواهد داشت .

استثناء وارد شده بر این اصل وجود وجه التزام در قرارداد است. که مربوط به زمانی است که ، طرفین عقد توافق کرده باشند. که متعهد در صورت عدم اجرای تعهد یا تأخیر مبلغ معینی را بپردازد. اثبات ضرر در این صورت مطابق ماده ۲۳۰ قانون مدنی لازم نخواهد بود و متعهد له در صورت تخلف متعهد می تواند تادیه مبلغ مزبور را که وجه التزام نامیده می شود. از او بخواهد اگر چه هیچ ضرری به وی نرسیده باشد. چرا که اصل حاکمیت اراده اقتضا می‌کند که توافق طرفین در تعیین مبلغ خسارت معتبر و الزام آور باشد .

مقایسه ضرر مادی با ضرر معنوی

ضرر ممکن است مربوط به مال باشد که آن را ضرر مادی و یا صدمات روحی و معنوی باشد که آن را ضرر معنوی می نامند. به عبارت دقیق‌تر ضرر معنوی صدمه‌ای است که به حیثیت و آبروی شخص وارد شده است. بنابراین چنانچه شخصی از عدم ایفای تعهد توسط متعهد دچار ضرر معنوی شده باشد. می‌تواند مطابق مواد ۱ و ۲ و ۳ قانون مسئولیت مدنی که همان مسئولیت خارج از قرارداد نیز گفته می شود جبران خسارت معنوی خویش را بخواهد .

امید شاه مرادی وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی

ادله اثبات دعوا شامل چه مورادی است ؟

نکاتی پیرامون ادله اثبات دعوا با وکیل شاه مرادی : از نظر لغوی ادله و دلایل هر دو جمع مکسر در زبان تازی می باشند ، در معنای موسع دلیل به معنای اقامه واقع یا یک عمل یا نمایاندن کُنهِ یک واقعه حقوقی و در معنای مضیق شیوه‌ای است که برای اثبات آن عمل یا واقعه حقوقی به کار می رود. با این وصف اقرار، سند و شهادت شهود دلیل در معنای مضیق هستند . زیرا به شیوه خاص برملا سازی کُنهِ عمل یا واقعه حقوقی مربوط می شوند نه به هر چیزی که بتواند این مهم را انجام دهد .

مفهوم اثبات

در لغت به معنای پیش فرستادن ثَبَت بوده که خود به معنای حجّت و بیّنه است بنابراین اثبات به معنای تقدیم حجّت و بیّنه می باشد . احقاق نیز همین معنا را دارد ، اما در اصطلاح اثبات عبارت است از اقامه دلیل در محکمه .

جایگاه ادله اثبات دعوا در امور مدنی

با تعریفی که از دلیل در ماده ۱۹۴ آیین دادرسی مدنی آمده معلوم ‌می شود. ادله از آن نظر که در آیین دادرسی به کار می‌روند مورد نظر این علم واقع شده اند. در هر حال ادله اثبات دعوا ارتباط تنگاتنگی با بحث آیین دادرسی دارد به همین دلیل فصل دهم قانون آیین دادرسی مدنی اختصاص به رسیدگی به دلایل پیدا کرده است. چرا که قسمت مهمی از مسائل مربوط به آیین دادرسی مدنی به معنای اعم متوجه شیوه‌های ارائه دلیل می باشد .

نکاتی پیرامون ادله اثبات دعوا

جایگاه ادله اثبات دعوا در امور کیفری

در آیین دادرسی کیفری تعریفی از دلیل به عمل نیامده است. ولی تعریف موجود در آیین دادرسی مدنی برای دلایل در امور کیفری نیز کارایی دارد. با این تفاوت که در امور کیفری مسئله دلیل از ظرافت و دقّت بیشتری برخوردار است. زیرا باجان و آزادی افراد سر و کار دارد ، بنابراین می‌توان دلیل را در امور کیفری به تمام وسایلی که برای اثبات یا نفی یک امر به کار می‌آید تعریف نمود .

اهمیت مسئله دلیل اثبات دعوا در امور کیفری نسبت به امور مدنی از بُعد دیگر نیز مضاعف شده است. از این نظر که بزهکار باید به سزای عمل خود برسد و بی گناه نیز باید از تیغ مجازات در امان بماند. و در این راستا امنیت و خوشبختی و رفاه همگان نیز تأمین شود. این امر فقط در پرتو دلایل در امور کیفری تضمین می گردد . این اهمیت انجام وظیفه قاضی کیفری را نیز با حساسیت و مشقّت زائد الوصفی مواجه می سازد که خود را محصور بین این دو باید می بیند .

تفاوت جایگاه ادله اثبات دعوی در امور کیفری و مدنی

تفاوت اول

در امور مدنی دلایل به طور مستقیم و در حضور طرفین به دادگاه عرضه می شود ، در حالیکه در امور کیفری دلایل در غیاب متهم به دادگاه ارائه می گردد .

تفاوت دوم

در دادگاه حقوقی رسیدگی به صورت عمومی و شفاهی و تعارضی انجام می گردد. و طرفین دعوا می ‌توانند آزادانه اظهارات خود را بیان دارند. ولی در امور کیفری این وظیفه برعهده دادستان است که دلایل استنادی را عرضه نماید به عبارت دیگر می‌توان گفت در دعوای مدنی ارائه و بررسی دلایل به شکل اتهامی خواهد بود. ولی در امور کیفری مرحله صدور حکم رسیدگی و بررسی دلایل شکل اتهامی به خود می‌گیرد. و در مرحله تحقیق آیین دادرسی از شیوه تفتیشی برخوردار است.

البته تفاوت دیگری بین امور مدنی و امور کیفری وجود داشته. که با تحول تاریخی در حقوق جزا رنگ باخته است در گذشته این متهم بوده است. باید ثابت می کرد بی گناه است ولی امروزه با وجود اصل برائت بار اثبات دلیل بر عهده دادستان گذاشته شده است. بنابراین در امور کیفری مانند دعاوی مدنی تحمل بار دلیل بر عهده مدعی می باشد. و از این نظر تفاوتی بین دعاوی مدنی و کیفری وجود ندارد .

امید شاه مرادی و کیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی

وکیل اخذ تابعیت ایران ( در کمترین زمان )

وکیل اخذ تابعیت در کمترین زمان ممکن با امید شاه مرادی : تابعیت از بدو تولد تا زمان مرگ همراه انسان است و به معنای رابطه سیاسی و معنوی بین شخص با دولت معین که وی را به آن دولت و کشور مرتبط می سازد، می باشد.

حتی در صورتی که شخص در خارج از آن کشور زندگی کند باز هم تبعه دولتی شناخته می شود که رابطه تابعیت با آن دولت دارد. از گذشته های دور تا کنون در تمام کشورها ، برخی از شهروندان بنا به جهاتی ( از جمله : اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی ) ترجیح می دهند از کشور دیگری ، تحصیل تابعیت نمایند. لیکن این امر با چالش های گوناگونی مواجه است که نیاز به دانش حقوقی برای حل این چالش ها می باشد .

تابعیت امری پیوسته است

بشر که زندگی اجتماعی اش ، از حقوق و تکالیف درست شده است. چگونه می تواند بدون رابطه سیاسی با دولتی ، یعنی بدون تابعیت باشد. این قضیه چنین نتیجه می دهد که هرگاه شخصی بخواهد در دوران حیاتش تابعیتی را رها کند. به ناچار بایستی تابعیت دولت دیگری را تحصیل نماید ، یعنی تابعیت شخص بایستی “پیوسته” باشد.

به عبارت دیگر افراد ناگزیرند که پیوسته با دولتی از لحاظ سیاسی مرتبط باشند. و این وابستگی و ارتباطات در هیچ لحظه نباید قطع شود. بنابراین شخص نمی تواند تصمیم بگیرد ترک تابعیت کشورش را بخواهد بدون آنکه تابعیت کشور دیگری را کسب نموده باشد .

انواع تغییر تابعیت

تغییرتابعیت به دو دسته کلی :

  1. ارادی
  2. غیر ارادی تقسیم می گردد که به شرح ذیل است

1- تغییر تابعیت ارادی :

بدین معناست که شخص بخواهد رابطه تابعیتی خود را با کشورش به طور کامل قطع نماید. در اکثر موارد کشور متبوع در صورتی این ترک تابعیت را می پذیرد که کشور دیگری تابعیت آن شخص را قبول نموده باشد. بنای این امر قاعده بین المللی (منع آپاترید یا همان بی تابعیتی ) می باشد .

۲_ غیر ارادی :

در مواردی رخ می دهد که قسمتی از اراضی یک کشور از خاک اصلی جدا شده و به کشور دیگری ملحق گردد. و جز اراضی آن کشور محسوب شود. در اکثر موارد برای ساکنان آن منطقه حق انتخاب بین یکی از این دو دولت قائل می شوند .

وکیل اخذ تابعیت

وکیل اخذ تابعیت

سلب تابعیت و انواع آن

در بعضی موارد خاص و تحت شرایطی دولت از تبعه خویش ، سلب تابعیت می نماید که به دو دسته :

  1. سلب تابعیت به عنوان مجازات
  2. سلب تابعیت در اثر پناهندگی می باشد که به شرح ذیل است.

۱_ سلب تابعیت به عنوان مجازات

مطابق ماده ۹۸۱ قانون مدنی ، چنانچه اتباع ایران که در خارج از کشور اقامت دارند. مرتکب عملیاتی بر ضد امنیت داخلی یا خارجی شوند یا مخالفت و ضدیت با اساس حکومت ملی و آزادی بنمایند ، تابعیت ایران از ایشان سلب خواهد شد. بدیهی است در این صورت شخص با آپاتریدی ( بی تابعیتی ) مواجه می گردد. که این امر مورد قبول جامعه جهانی نبوده و کشور ها بایستی به جای سلب تابعیت ،کیفر مناسبی جایگزین نمایند .

۲_ سلب تابعیت دراثر پناهندگی

بعضی از کشورها مثل روسیه و آلمان ، تابعیت را از اتباع خود که به کشورهای خارجی پناهنده شوند سلب می کنند. در ایران چنین موضوعی پیش بینی نشده است . به این سلب تابعیت ایرادی وارد نیست ، زیرا نه تنها با سلب تابعیت ، آپاترید ایجاد نمی گردد. بلکه می توان گفت هیچ دولتی اجبار ندارد اشخاصی را که برای همیشه از کشور خارج شده و قصد مراجعت به وطن را نداشته و قدرت حکومت مرکزی خودشان را به رسمیت نمی شناسند ، تبعه خود بداند .

وکیل امید شاه مرادی وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی

روش های اثبات حق ارتفاق

روش های قانونی برای اثبات حق ارتفاق با وکیل شاه مرادی – وکیل پایه یک دادگستری و نکات مهم حقوقی که قبل از اقدام باید بدانید :

به موجب ماده 93 قانون مدنی : ارتفاق حقی است برای شخص در ملک دیگری ؛ بنابراین حق ارتفاق ، حقی است که به موجب آن صاحب ملکی به اعتبار مالکیت خود ، می تواند از ملک دیگری استفاده کند به عنوان مثال : حق عبور از ملک دیگری یا حق داشتن ناودان در ملک مجاور ، نمونه هایی از حق ارتفاق هستند .

حق ارتفاق چگونه به وجود می آید ؟

حق ارتفاق به دو شکل به وجود می آید .

1- به وسیله قرارداد

مالک ملک می تواند با قرارداد ،حق عبور یا حقوق دیگری را به شخص واگذار کند .

2- به حکم قانون

ممکن است حق ارتفاق ناشی از حکم مستقیم قانون و مربوط به وضع طبیعی املاک باشد . مثلاً زمینی که بالاتر از زمین دیگر است. بر حسب طبیعت ، دارای حق ارتفاق برای آب باران نسبت به زمین پایین تر است . وضعیت برخی قسمت های آپارتمان ها نیز شامل این گروه می شود . به عنوان مثال : اگر انباریِ یک واحد ، پشت واحد پارکینگ دیگر قرار داشته باشد ، مالک انبار ، حق عبور از پارکینگ را دارد .

 

اثبات حق ارتفاق :

از آنجا که حق ارتفاق ، محدود کننده ی استفاده مالک است. به طور معمول در سند رسمی ملک ، درج می شود. اما اگر حقوق ارتفاقی ، به هر دلیل ثبت نشده باشد. کسی که مدعی داشتن حق ارتفاق در ملک مجاور است و قرارداد مکتوبی ندارد ، برا ی اثبات حق خود باید در مراجع قضایی ، اقامه دعوی کند . مشاوره با وکیل ملکی .

همچنین برای اینکه حق مزبور در پرونده ثبتی ملک درج می شود. الزام مالک به ثبت آن نیز قابل مطالبه است .

اثبات حق ارتفاق

طرفین دعوی :

در دعوی اثبات حق ارتفاق ، خواهان کسی است که مدعی وجود حق ارتفاق به نفع خود است و خوانده ، مالک ملک مجاور است .

در صورتی که حق ارتفاق بر اثر قراردادی که مالک قبلیِ ملک مجاور منعقد کرده ، ایجاد شده است. دعوی باید به طرفیت منتقل کننده و ایادی بعدی تا مالک کنونی ، طرح شود .

اجرای رأی  :

حکم به اثبات حق ارتفاق در ملک مجاور ، جنبه ی اعلامی دارد. و تعلق حق مذکور را برای خواهان مستحکم می کند . به این ترتیب ، اثبات حق ارتفاق ، مرحله اجرا ندارد. اما صاحب حق ارتفاق که آن را در دادگاه ثابت کرده است ، می تواند به استناد به این حکم ، دادخواست ثبت حق ارتفاق را تقدیم کند. و یا دعوای رفع مزاحمت و ممانعت از حق یا دعاوی دیگر مطرح کند .

حق ارتفاق در آپارتمان

حقوق ارتفاقی در آپارتمان ها به حکم قانون تملک آپارتمان ها ایجاد شده است ، چون حقوق ارتفاقی در این گونه موارد از وضعیت ساخت بنا ناشی شده است. و وجود آن مسلم است و به طور معمول در اسناد مالکیت ، درج نمی شود. و نیازی به طرح دعوا برای اثبات این حقوق نیست .

حق ارتفاق در دو ملک مجاور

ممکن است حق ارتفاق در مورد دو ملک مجاور وجود داشته باشد. و قاعدتاً باید در سند هر دو ملک این حق عنوان شده باشد . با این حال امکان دارد این حق ، تنها در یکی از دو سند آمده باشد . در این موارد ، نیازی به طرح دعوا در مراجع قضایی نیست و اصلاح سند از طریق اداره ثبت ، انجام می شود .

 

برای کسب اطلاع بیشتر قبل از اقدام به طرح دادخواست و همچنین دفاع در دعوای اثبات حق ارتفاق با مشاوره متخصص در این امر تماس حاصل فرمایید .

تلفن تماس : 09123939759

مستثنیات دین چیست ؟ و شامل چه مواردی است؟

مفهوم مستثنیات دین و مواردی که شامل آن می شود با وکیل شاه مرادی : معنا و مفهوم مستثنیات دین به این قرار است که ، چنانکه محکوم علیه ، محکوم به پرداخت مبالغی در حق محکوم له شده باشد. و از پرداخت آن امتناع نماید ، محکوم له مجاز خواهد بود. وفق مقررات اموال وی را به دایره اجرا معرفی نماید. و دایره اجرا پس از توقیف و فروش آن از حاصل اموال توقیف شده طلب محکوم له را پرداخت نماید. لیکن برخی از اموال محکوم علیه غیر قابل توقیف و فروش است. به عبارت دیگر محکوم له نمی تواند در راستای اجرای حکم آنها را به دایره اجرا معرفی نماید تا از مجرای فروش آن طلب خود را وصول کند .

مستثنیات دین چیست ؟

چنانچه مدیون در مقام ایفای دین برنیاید داین حق دارد از دایره اجرا تقاضا نماید. اموال مدیون را توقیف و سپس به فروش برساند ، تا طلب خود را از بهای اموال استیفا نماید . در کنار قاعده اصلی حق طلب داین بر توقیف و فروش اموال مدیون جهت استیفای مطالبات خود ، قانون گذار توقیف و فروش برخی از اموال مدیون را در شرایط خاص ممنوع اعلام نموده که به این اموال در اصطلاح حقوقی مستثنیات دین گفته می شود. بنابراین مستثنیات دین آن دسته از اموال مدیون را گویند که برابر قانون در هنگام اجرای حکم یا قرار یا سند رسمی مشمول مقررات اجرا نبوده و توقیف نمی شود و به ضرر مالک مدیون به فروش نمی رسد .

مثتسنیات دین

علی الاصول ، بحث مستثنیات دین در اجرای حکم مطرح می شود. اما ممکن است توقیف در مرحله قبل از صدور حکم مثل تأمین خواسته نیز مطرح شود. در این خصوص هر چند مال بلافاصله به فروش نمی رسد. اما بعد از صدور حکم و قطعیت آن همین مال در جهت وصول محکوم به فروش خواهد رسید .

توقیف برخی از اموال مثل مسکن ، خود به خود در مرحله تأمین خواسته مشمول مستثنیات دین نیست. چرا که به صرف توقیف ، یعنی منع نقل و انتقال ؛ بدون اینکه مال از تصرف شخص خارج شود هیچ گونه ضیقی برای وی حادث نمی شود. بلکه فروش آن و خروج از تصرف وی موجبات عسر و ضیق وی را فراهم می نماید. لیکن توقیف برخی از اموال مثل ابزار کار یا آذوقه با توجه به اینکه مال را از تصرف شخص خارج می سازد. با توجه به مقررات مربوط به مستثنیات دین ممنوع است .

امید شاه مرادی – وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی